و صفر روز تا امشب

ساخت وبلاگ
مرا توان هست نه یادت کنم

اما سیه چرده حسود 

که کشیده رنگ عشق

بر چشمهای دیو صفتش کند تو را گمراه 

شمشیر را بسته از رو برای تو

کنمش با کمک الله

در به در مخذول ان شالله

ای گمان ابروی شیرین لب و شیرین سخنم 

وه که چشمانت د ار ند هزار افسون

ای دغل باز، ساده دل با جاده ابریشمی

ای مسافر غربت و ای بی عشق و محبت در قلب

ای، موج موهایت، کمند های عشق 

ای دریا و کوهستان در چشم

ای حیله و دروغ بر زبان 

ای بی احساسک من 

ای سرو چمن در فاصله ها 

ای نگذاشته مرا در رفتن به سوی غربا،

پیوند شده عاطفه ها 

هیهات از این بی توجهی و فاصله ها 

گرامی داشت ثبت تو در احوال است امشب 

دل غرق سرور که ثبت شد نامی که خدا گوید از هدایت شدگانست امشب 

Z ZZ ای زرو خواب هایم

ای گفته مادرت بر من مژده فرهاد را

نشانده مرا از  شدت غم بر سر راهت

تا که غم نباشد همراهم

و بمیرند ازارهایم

تو همان مرد موتور سواری (عطسه:-)

گهی پیکان و گهی شاسی سواری 

همان که قهرم من با تو دما دم

بود با تو میلش و می شکند ظرف هایت را با ماتم 

می تازد و می غرد بر حسودان رقیب 

می زند بر سر و شکلشان ضربهای مهیب 

همان که طاقتش بر هاجر نیست

داشتن زن دوم بر ابراهیم، کرده غزلهایش را خیس

من از تو یاد کنم در این صفحه مجازی

از تو و.اولین رویا که بود مال سال ها پیش

غصه چ خوری خانم بیا بگیر این بسته سلامت را 

لبخند زنان دادی پیغام الاه

شدم شیفته تو با صد هزار ماجرا

تو به من بگو ای غزل های ناب خیال ها

چگونه نشوم حیران از رقبا؟

وعده تو مال امروز و دیروز نیست 

کرده حیران این داستان ها و ماجرا

بگذار تو را مرور کنم در کسوت معشوق رویا...

Aron...
ما را در سایت Aron دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aronsma6 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:07